ﺳـــﻼﻣـــﺘـــﯽ ﻋﺸﻘﻢ ﮐﻪ ﯾﺮﻭﺯﯼ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ
ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ . . .
ﺑﺎﺑﻐﺾ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺑﺮﯼ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ .. ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ
ﻣﻦ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺷﻤﺎ؟ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻧﻤﯿﺎﺭﻡ .. .
ﺳـــﻼﻣـــﺘـــﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﭘﺎﺵ ﻣﻮﻧﺪﻡ . . .
ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﻤﺶ ﻭﻟﯽ ﺍﺯﺩﻭﺭﮐﻪ ﻣﯿﺪﯾﺪﻣﺶ ﺍﻧﮕﺎﺭﺧﯿﻠﯽ
ﺣﺎﻟﺶ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ
ﻫﻤﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻭﺍﺳﺖ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﺣﺎﻻ ﻭﺍﺳﻪ ﮐﺴﻪ ﺩﯾﮕﻪ
ﻣﯿﻤﺮﺩ . . ﺍﺷﮑﺎﻡ
ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﻣﯿﺸﺪﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ : ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ !!!
ﺳـــﻼﻣـــﺘـــﯽ ﻋﺸﻘﻢ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﻤﺖ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﻠﺮﺯﻩ
ﺍﺯﺗﻪ ﺩﻝ ﺩﻭﺳﺖ
ﺩﺍﺭﻡ ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﺭﻭﺷﻮ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻭﻧﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ ﺣﺎﻟﻢ
ﺍﺯﺵ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ .. .
ﺳـــﻼﻣـــﺘـــﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺵ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﮔﺬﺷﺘﻢ ﺩﻭﺭﻩ
ﻫﻤﺮﻭ ﺧﻂ ﮐﺸﯿﺪﻡ
ﺑﻌﺪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻂ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻋﺸﻘﻤﻢ . . . .
ﺳـــﻼﻣـــﺘـــﯽ ﻋﺸﻘﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﻢ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﻭﻟﯽ ﻓﮑﺮﮐﺮﺩ ﻣﺎ
ﮔﺎﻭﯾﻢ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﯿﻢ
ﺳـــﻼﻣـــﺘـــﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻋﺸﻘﻤﻮ ﺑﺎﻋﺸﻘﺶ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﺑﻐﻀﻢ
ﻣﯿﺘﺮﮐﯿﺪ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ :ﻫﯽ؛
ﻓﻼﻧﯽ ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺟﺎﺕ
ﺑﺎﺷﻢ . . .
ﻋﺸﻘﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺳﻼﻣﺘﯿﺎﻣﻮﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ
ﺳـــﻼﻣـــﺘـــﯽ ﻋﺸﻘﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﻣﻮ ﮔﺮﻓﺖ . . .
ﺳـــﻼﻣـــﺘـــﯽ ﻋﺸﻘﺖ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺵ ﻭﻝ ﮐﺮﺩﯼ . . .
ﺳـــﻼﻣـــﺘـــﯽ ﻋﺸﻘﺖ . . .
ﺳـــﻼﻣـــﺘـــﯽ ﻫﻤﻪ ﻋﺸﻘﺎﯼ ﺑﯽ ﻣﻌﺮﻓﺖ...
هدیه ی رفتنت به من سیگار بود
نگران هیچ چیز نباش
نمی گذارم ته مانده ی سیگارم
دنیایت را به آتش بکشد
برای یک نفر
اما دلت میگیره
چشمات پر از اشک میشه
قلبت خالی میشه
وقتی که یادت میاد
همه آن را میخوانند و می پسندند
جز همان یک نفر....
بر روی سنگ قبرم ننویسید در جوانی مرد بنویسید پیر شده بود پیر جوانی بر روی سنگ قبرم ننویسید تنها بود بنویسید بهترین دوستش تنهایی بود بر روی سنگ قبرم ننویسید عشق در وجود او نبود بنویسید وجود او عشق بود بر روی سنگ قبرم ننویسید عاشق باران بود بنویسید باران موثر ترین داروی او بود بر روی سنگ قبرم ننویسید که کم تحمل بود بنویسید مشکلاتش بیش از اندازه بود بر روی سنگ قبرم ننویسید روزای آخر غمگین بود بنویسید شاد بود مرگش فرا رسیده بود بر روی سنگ قبرم ننویسید از دوری یار مرد بنویسید از عشق یار مرد بر روی سنگ قبرم ننویسید که روز تولدش مرد بنویسید که هرگز متولد نشد بر روی سنگ قبرم ننویسید نامش مسیح بود بنویسید نامش دیوانه بود
بر سنگ قبرم بنویسید خسته بود اهل زمین نبود، نمازش شکسته بود
بر سنگ قبرم بنویسید شیشه بود تنها از این نظر که سراپا شکسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود چشمان او که دائما از اشک شسته بود
بر سنگ قبرم بنویسید این درخت عمری برای هر تبر و ریشه دسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید کل عمر پشت دری که باز نمیشد نشسته بود
باز تنهایی !
بـــی هیــــچ خَبـــَـــری.
بــا کولـــــه بــــآر تَنهـــاییـَم.
دَـر جـــاده هــای بـی انتهــــای ایـن دنیــای عَجیـــــب.
راه خــــواهم افتـــــاد.
مَـــن کـــه غَریبـــــم.
چـــه فَــــرقی دارد کجـــــای ایـــن دنیــــــا بـاشــــم.
همــه جــــای جهــــان تنهـــــایی بــــا مَـــن است ..
اگر روزی مردمتابوتم را سیاهکنید
تاهمه بدانند سیاه بخت بودم
بر روی سینه ام تکیه یخی بگذارید
تا بجای معشوقم برایم گریه کند
چشمانم را باز بگذارید
تاهمه بدانند
چشم انتظار معشوقم بودم
و آخرین خواسته من از شما
اینکه دستانم را ببندید
تا همه بدانند
مُخَم #خالیهـ..
حالَم #عالیهـ ..
زیرَم #قالیهــ...
عجَبـ #حالیهـ..
گوشهـِ وِلــــُو..
#پاها جِلـو...
سیگار #دَستَم ..
دَر هَم #بستَم ..
#چِت ُ مَستم ..
نگام خیـــرره ..
چِشام تیــــرره ..
دِلَم ..# پیره ..
مُخَم ..#گیره ..
اُتاق #دودی ..
کآشکی # بودی...
عشق من . . .
حالـــــــا حرفـــــــهایمان بمـــــــاند برای بعد …
دلخوری هـــــــایمـــــــان …
دلـــــــتنگی هـــــــایمـــــــان …
و تمـــــــام اشکـــــــهای مـن …
تنها به من بگو …
با او چـــــــگونـــــــه میگـــــــذرد …
کــــــه با مـن نمی گذشت . . . ؟
دردم ایــــن نـــیـسـت
کـــــه او عــــاشــــق نـــیــسـت ،
دردم ایــــن نــیــسـتمـــــن چـــــرا دل بـــســتــم ؟!!
ثانیه ها میگذرند و آنچه باقی میماند خاطره هاست
اما خاطره های با تو بودن در هر ثانیه ام هست
پس تا ابد بمان با خوبیهایت تا بدانم
واژه ای زیباتر از دوست نیست
دوستت دارم
یک حسی داره بهم میگه از اول اشتباه کردم از اینکه عمرمو جونیمو به پات حدر دادم
تموم زندگیم بودی شبم روزم کسو کارم بودی الان نیستی شبهامو کنار گریه و اشک سپری میکنم
رفتی ولی اینو بدون که هیشکی بقیر از تو به قلب من نمیشینه دیگه کسی مارو کنار همم نمیبینه
جای خندهامونو سکوت پر کرده توی خونه نمیدونم چرا از عشق سحم من هیچی نیست
میگفتی تو نبودم قرق ارامشی ولی باورم نمیشد اما الان از زور دلتنگیم دیگه پشیمون نمیشم بر نمیگردم
راستی دیگه ازت تو دلم بی همتا نمیسازم واسه برگشتنتم بهت رو نمیندازم
از رو نمیرفتم فکر میکردم با یکم دلبری عاشقم میشی اما سخت در اشتباه بودم
ببین دارم توی اوج عشق ازت جدا میشم ولی اینبار دیگه سراغی ازت نمیگیرم
دروغ اگه نگم راحت میتونم فراموشت کنمو جاتو به کسی میدم اما تو راحت رفتی
خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا
خدای من بد جوری زمین خوردمو داغونم بیا با من یکم مدارا کن
خدا وندا امشبو در حق من خدایی کن به کرمت قسم
یکم برام بنویس خوب بنویس
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ
ﮔﺎﻩ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ
ﺣﺮﻑ ﺩﻝ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺑﺎﯾﺪ ﺁﺩﻣﺶ ﺑﺎﺷﺪ
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺖ
ﺗﺎ ﺗﻪ ﺑﻐﻀﺖ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﺪ
↓→نبودنت آنقدرها که فکر می کنی←↓
فاجعه نیس !
من مثل بیدهای مجنون
↓→ایستاده می میرم ←↑
میخواهم و میخواستمت ، تا نفسم بود
می سوختم از حسرت و عشق تو بسم بود
عشق تو بسم بود که این شعله بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم بود
آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود که پیوسته نفس در نفسم بود
دست من و آغوش تو هیهات ، که یک روز
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود
بالله ، که جز یاد تو ، گر هیچ کسم است
حاشا ، که بجز عشق تو ، گر هیچ کسم بود
سیمای مسیحایی اندوه تو ، ای عشق
در غربت این مهلکه فریاد رسم بود
لب بسته و پر سوخته از کوی تو رفتم
رفتم ، بخدا گر هوسم بود ، بسم بود
بی تـــــــــــــــــــو هیچ نمیخواهم....
نه آسمان!
نه زمین!
نه باران!
نه خیس شدن!
نه تازگی!
نه طراوت....
گرمای دستانت را به من بده،همه چیز را از من بگیر!!!
کاش آدم ها یکم جرات داشتن …
گوشی رو برمیداشتن و زنگ میزدن و میگفتن :
ببین ؛ دلم واست تنگ شده
واسه هیچ چیز دیگه ای هم زنگ نزدم … !
مات شُدم..
هیچ میزِ شَطرَنجی هَم در میان نَبود!
این وَسَط فَقط یک دِل بود
وقتی آسمان با آن همه وسعت...توان نگه داشتن بغضش را ندارد از من چ انتظار داری
میرم
ﮔﻔﺘﻢ:ﻣﻨﻢ ﺑﯿﺎﻡ؟ ﮔﻔﺖ:ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻡ ﺟﺎﯼ 2 ﻧﻔﺮﻩ ﻧﻪ 3 ﻧﻔﺮ ﮔﻔﺘﻢ:ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﯼ؟ ﻓﻘﻂ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﺍﺷﮏ ﺗﻮﯼ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﺣﻠﻘﻪ ﺯﺩ ﺳﺮﻣﻮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺯﯾﺮ ﭼﻮﻧﻢ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺳﺮﻣﻮ ﺑﺎﻻ ﺁﻭﺭﺩ ﮔﻔﺖ:ﻣﯿﺮﯼ؟ ﮔﻔﺘﻢ:ﺁﺭﻩ ﮔﻔﺖ:ﻣﻨﻢ ﺑﯿﺎﻡ؟ ﮔﻔﺘﻢ:ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻡ ﺟﺎﯼ 1 ﻧﻔﺮﻩ ﻧﻪ 2 ﻧﻔﺮ ﮔﻔﺖ:ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﯼ؟ ﮔﻔﺘﻢ:ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻡ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﻭﻧﻢ ﺭﻓﺖ ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻥ ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺷﮏ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﺧﺎﮎ ﻣﺰﺍﺭﻣﻮ ﺷﺴﺘﺸﻮ ﻣﯿﺪﻩ...
تو رفتن رو ازم خواستی...
یه روز قلبمو پس دادی...
واسم سخت بود که تنها شم...
مهم اینه که تو شادی...
تو خوشبختی و ارومی ...
با عشقی که خودت خواستی...
چقدر شیرینه دنیای کسی که عاشقش هستی...
چه خوشحالم که می بینم تو خوشبختی...
با اینکه می گذره روزام به هر سختی...
چه خوشحالم که می بینم تو قلبت غصه ها مردن...
با اینکه چشمای عشقت منو از خاطرت بردن...
چه خوشحالم که می بینم تو خوشبختی...
همیشه ارزو بودی ولی حالا یه رویایی..
یه جور عادت شده واسم شبای سرد تنهایی...
میدونم خنده می میره روی لب های پژمردم..
تو شادابی و من بی تو همیشه سرد و افسردم...
کلاغ پـَر...؟؟
نه کلاغ را بگذاریم برای آخر ...
نگاهت پـَر ....
خاطراتت هم پـَر...
صدایت ؛ پـَـــر ....
کلاغ پـَر..!؟؟
نه ؛ کلاغ را بگذاریم برای آخـــر ...
جوانی ام پـَر ....
خاطراتم پــَر ...
من هم ...
پــَـــــر ....
حالا تو مانده ای و کلاغ ؛ که هیــــــــــــچ وقت به خانه ش نرسید
روزی می رسد که دلت برای هیچ کس به اندازه من تنگ نخواهد شد .
برای نگاه کردنم ، خندیدنم ، اذیت کردنم .
برای تمام لحظاتى که در کنارم داشتی .
روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود .
می دانم روزی که نباشم هیچکس تکرار من نخواهد شد . .
بعد از تو
بعد از تو من هرگز ، عاشق نخواهم شد
اون آدم شاد سابق نخواهم شد
عادت نخواهم کرد ، هرگز به این بازی
مغلوب چشمای صادق نخواهم شد
کاری که چشمای ناز تو با من کرد...
از زخم شمشیر و از دشنه بدتر بود
من اینو میدونم ، هرگز در این دنیا
عاشق نخواهم شد ، این بار آخر بود
این بار آخر بود ، از عشق سر خوردم
باید به تنهایی ، ایمان می آوردم
هرگز نفهمیدی من عاشقت بودم
من عشق آوردم ، افسردگی بردم
افسردگی های این عاشق سرسخت
تنها رفیقش بود ، در لحظه های سخت
بعد از تو من هرگز ، عاشق نخواهم شد
عاشق نخواهم شد ، دنیا خیالت راحت
به سلامتی پسری که گفت:
اگه بمونی میشی مادر دخترام
اما اگه بری میشی: میشی اسم دختر ام!!!
بگویید روی سنگ قبرم بنویسند :
اگر تنها نبود ، شاید اینجا قبری نبود …
کــــــــاش آدم
هیــــــــچوقــت نفهــــمــه
یـــــه حـــرفایـــــــ ی دروغ بـــــــــوده!
آن که احساس مرا نشنيد و رفت
بهترين آواز من را چيد و رفت
آن که از متن قشنگ شعر من
طرح لبخند مرا دزديد و رفت
آن که با تنهايي من سر نکرد
از سکوت چشم من ترسيد و رفت
آن که او شيرين ترين افسانه بود
يک شبي در خواب من تابيد و رفت
مثل يک دلشوره ي مبهم و گنگ
حسرتي تازه به من بخشيد و رفت
با من و در من هميشه زنده است
گرچه بر احساس من خنديد و رفت.
باز سرفه هاي خشک سيگار؛
مستي بي وحشت؛
ساعت 12 شب و خياباني آرام؛
خاموشي سگ ها؛
روزهاي بي خاطره و تکراري هاي مدام...
تنهايي
فکر
سيگار
فکر
سيگار
سيگار
سيگار...
آري سيگار پشت سيگار...!!!
دست هایم را
سر به زیر جیب های خالی ام می کنم
که از پس توجیه
عشق نشسته در دلم بر نمی آیند..
و در سیگار بهمنم آتش خواهم زد
احساسم را..،
تا میخکوب نگاه های معنی دار این حوالی نشوم.
بگذار جای خالی ام
در آغوشت
از دهان بیافتد..
خندیدن، خوب است .
قهقهه، عالی است .
گریستن، آدم را آرام می کند.
امــــــــــــا…
لــــــعنت بر بغــــــــــــض
تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست.....تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی نیست.....
تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم .....تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند نیز تنهاست....
تنهایی را دوست د ارم زیرا درکلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست
و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد